حرص را از رذایل اخلاقى و متعلق به قوه شهویه است و در تعریف آن چنین آمده است: «حرص صفتى است نفسانى که انسان را به اندوختن بیش از احتیاج خود وامىدارد و از شعب حب دنیا و از صفات مهلکه و از اخلاق گمراه کننده است، حرص به بیابانى مىماند که کرانههاى آن ناپیداست و همچون سرزمین وحشتناک بى انتهاست که هر قدر حریص در آن پیش مىرود به آخر آن نمىرسد.
حرص همان زیاده خواهی و افراط در خواستن در امور دنیوی است.
گویند: آدمیزاد پیر می شود اما دو خصلت در او جوان می شود، یکی حرص و دیگری آرزوی طولانی.
امام على بن الحسین(ع): نخستین سرچشمه گناه و معصیت پروردگار تکبر ذکر شده بود که گناه بزرگ ابلیس بود و به خاطر آن به فرمان خدا پشت کرد و از کافران شد; سپس حرص به عنوان دومین سرچشمه گناه و ترک اولى از ناحیه آدم و حوا معرفى شده بود و بعد از این دو، حسد بود که سرچشمه گناه بزرگ فرزرند آدم(قابیل) گردید و برادرش هابیل را به قتل رسانید. (1)
طمع، حرص در روایات اسلامى
1- در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) مىخوانیم که به امیرمؤمنان على(ع) فرمود: «اعلم یا على! ان الجبن و البخل و الحرص غریزة واحدة یجمعها سوء الظن!; بدان اى على! که ترس و بخل و حرص، یک غریزه هستند و همه در سوء ظن(به خدا) خلاصه مىشوند!» (2)
2- على(ع) فرمود: «الحرص مطیة التعب!; حرص مرکب رنج و زحمت است!» (3)
3- على(ع) فرمود: «الحرص عناء المؤبد; حرص مایه رنج و زحمت ابدى است». (4)
4- على(ع) مىفرماید: «الحریص فقیر و لو ملک الدنیا بحذافیرها!; آدم حریص فقیر است هر چند تمام دنیا را مالک شود!» (5)
5- على(ع) مىفرماید: «اغنى الغنى من لم یکن للحرص اسیرا!; از همه بى نیازىها بالاتر بى نیازى کسى است که اسیر چنگال حرص نباشد!» (6)
6- رسول خدا(ص) مىفرماید: «ان الدینار و الدرهم اهلکا من کان قبلکم و هما مهلکاکم!; دینار و درهم(سکههاى طلا و نقره) پیشینیان شما را هلاک کردند شما را نیز هلاک مىکنند!» (7)
7- امام باقر(ع) مىفرماید: «مثل الحریص على الدنیا مثل دودة القز، کلما ازدادت من القز على نفسها لفا کان ابعد لها من الخروج! حتى تموت غما!; آدم حریص نسبتبه دنیا مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر بر اطراف خود مىتند(و پیله را ضخیمتر مىکند) سختتر مىتواند از آن خارج شود و سرانجام در درون پیله خود مىمیرد!» (8)
8- على(ع) مىفرماید: «الحرص ینقص قدر الرجل، فلایزید فى رزقه!; حرص قدر آدمى را پایین مىآورد، بى آنکه چیزى بر رزق او بیفزاید!» (9)
راه درمان طمع و حرص
مرحوم فیض کاشانى در «المحجة البیضاء» مىگوید: داروى بیمارى حرص سه رکن دارد «صبر» و «علم» و «عمل» که مجموع آن پنج چیز مىشود.
نخست اقتصاد و میانهروى در هزینههاى زندگى، زیرا کسى که هزینههایش افزون گردد، زندگى آمیخته با قناعت او را سیر نمىکند، بنابراین رعایت اعتدال و میانهروى در صرف اموال دشمن حرص است.
در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) مىخوانیم: «من اقتصد اغناه الله، و من بذر افقره الله; کسى که اعتدال در هزینههاى زندگى را رعایت کند خدا او را بى نیاز مىکند و کسى که اسراف و تبذیر کند فقیرش مىسازد». (10)
دوم هنگامى که مال به اندازه کافى براى زیستن دارد، نگران آینده نباشد چرا که بسیارى از حریصها به خاطر تامین آینده حرص مىزنند، آیندهاى که با تدبیر در موقع خود قابل تامین است، این همان است که قرآن مىگوید: «الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء...; شیطان شما را(به هنگام انفاق) وعده فقر و تهیدستى مىدهد و به فحشاء (و زشتىها) امر مىکند!» (11)
سوم در فواید قناعت و عزت حاصل از آن و زیانهاى حرص و طمع و ذلت ناشى از آنها بیندیشد تا انگیزهاى براى قناعت و فاصله گرفتن از حرص او گردد، پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «عز المؤمن استغناه عن الناس; عزت مؤمن از بىنیازى او از مردم است». (12)
چهارم در تاریخ گذشتگان مخصوصا گروهى از یهود حریص و دنیاپرستان از اقوام دیگر بیندیشد و حال آنها را با حال انبیاء و اولیاء الله مقایسه کند و عقل خود را در این میان به داورى طلبد که آیا به آن گروه بپیوندد یا به این گروه؟ آنهایى که با افتخار زیستند و با افتخار از جهان چشم پوشیدند و به جوار رحمتحق با روحى پاک و اعمالى صالح شتافتند، یا کسانى که بدنام زیستند و بدنام از دنیا رفتند و با کوهى از گناه به سوى سرنوشتشومشان در قیامتشتافتند؟!
پنجم در خطرات مال و ثروت بى حساب بیندیشد و آفات دنیا و آخرت این کار را در نظر بگیرد و نیز در آرامش و منیتحاصل از قناعت و عاقبت محمود آن فکر کند، همیشه در امر دنیا به زیردستان خود نگاه کند، نه به آنها که بالادست او هستند، چرا که شیطان دائما او را تحریک مىکند که به افراد بالاتر نگاه کند و به او مىگوید تو چه چیز از آنها کم دارى؟ چرا تلاش نمىکنى؟ ببین آنها چگونه غرق ناز و نعمتند و از لذایذ دنیا بهره مىگیرند؟! تو از خوف خدا بر خود تنگ گرفتهاى و دائما حلال و حرام مىکنى، مگر آنها خوف از خدا ندارند یا تو از آنها دیندارترى؟! (13)